زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
داغ مجـنـونـی تو بر دل لـیلا بس بـود این تـلـظیِّ تو بر کُـشـتن بابـا بس بـود تـا قـیـامـت بـه دل ســوخـتـه آل عـلـی داغ شش ماهگی محسن زهرا بس بود بهر تر کردن لب های به هـم چـسبـیـده قطره ای آب از آن پهـنۀ دریـا بس بـود روضه خوان عطشت سینه مجروح رباب ذکر لالایی او زآن همه غوغا بس بود سـرت انداخـتـی از دور گـلویت دیـدند قدر یک بوسه می آوردی تو بالا بس بود ماندم این تـیر چگونه ز گـلویت بکـشم خشکی حنجر واین طرح معما بس بود گِل شداز گریۀ او خاک مزارت برخیز به تسـلیِّ دلـش خـنـده ای زیـبـا بس بود مخفی ات می کـنم اینجا سر نیـزه نروی داغ بی سـر شدنت بر جگر ما بس بود |